موسیقی سنتی ایرانی
موسیقی سنتی ایرانی، شامل دستگاهها، نغمهها، و آوازها، از هزاران سال پیش از میلاد مسیح تا به امروز سینه به سینه در متن مردم ایران جریان داشته، و آنچه دلنشینتر، سادهتر و قابلفهم تر بوده است امروز در دسترس است، بخش بزرگی از آسیای میانه، افغانستان، پاکستان، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، و یونان متأثر از این موسیقی است و هرکدام به سهم خود تأثیراتی در شکل گیری این موسیقی داشتهاند، از موسیقیدانها یا به عبارتی نوازندگان موسیقی در ایران باستان میتوان به «باربد» و «نکیسا» اشاره کرد.
در ایران باستان هنگام برآمدن و فرو رفتن خورشید گروهی به نواختن طبل و کوس وکرنا میپرداختند. در اوستا بخش یسنا ها آمده که پزشکان بیماران خود را با موسیقی ایرانی درمان میکردند. در آن دوران سه نوع موسیقی آئینی (دینی)، بزمی و رزمی مرسوم بوده است، همچنین در جشنهای طبیعت و روزهای تاریخی و ملی نواها و موسیقی ایرانی ویژهای اجرا میشد. در دوران هخامنشیان سرودها و ترانههایی به نام هوره در جنگها و جشنها اجرا میکردند که امروزه در ایلام و سرزمینهای غرب ایران با همین نام رایج است. در دوران ساسانیان به ویژه بهرام گور و خسرو پرویز موسیقیدان هایی زیر نظر وزیر دربار خرم باش کار میکردند. در جشنهای بزرگ، این نوازندگان و خنیاگران نواها و آهنگهای گوناگون اجرا میکردند. در شاهنامه آمده بهرام گور تعداد ده هزار لوری (خنیاگر) از هندبرای شادی و پایکوبی مردم به ایران آورد.
نبد هیچ مانند بهرام گور به داد و بزرگی و فرهنگ و زور
موسقیدانان ایران باستان
مشهورترین موسیقیدان های این دوران قبل از اسلام به شرح زیر بودند
باربد
سرکش
رامتین
بامشاد
آفرین
نکیسای چنگ نواز
باربد برای هر روز هفته نوایی ساخت که به هفت خسروانی معروف است. همچنین برای هر روز ماه سی لحن یا سی دستان و برای ۳۶۰ روز سال غیر از پنجه دزدیده، ۳۶۰ آهنگ یا ۳۶۰ دستان را ساخت. آهنگ جامه دران که در ردیف موسیقی ایرانی است از ساختههای نکیسااست که با چنگ نواخته است. دستان دیگری به نام دستگاه راست است که باربد آن را ساخت و امروز جز دستگاههای هفتگانه موسیقی ایرانی است، همچنین باید به آهنگها و دستان نوروز بزرگ، آرایش خورشید، ماه بر کوهان (ماه بالای کوهسار)، کین ایرج، سوگ سیاوش وگنج باد، گنج کاووس، تخت تاقدیس، فرخ روز، سوگ شیدیز و باغ شیرین اشاره کرد.
موسیقیدانان بعد از اسلام
نشیط فارسی
۸۰ هجری از پیشگامان و سازندگان موسیقی عربی در قرن اول هجری بوده است.
ابراهیم موصلی(ارگانی)
۲۳۵- ۱۲۵ هجری و پسرش اسحق موصلی متولد شهر ارگان فارس عود نواز بودند. ابراهیم شعر عرب را به آهنگ ایرانی آراست، گویند او نهصد نغمه موسیقی ساخته و پسرش نیز نوشتههایی در باب اصول موسیقی نگاشته که امروزه چیزی در دست نیست.
زریاب
۲۴۶ هجری اوفی الاغانی یکی از موسیقیدان های ایرانی و شاگرد اسحق موصلی بوده و یکی از برجستهترین خوانندگان و موسیقیدانان و نوازندگان عود در زمان هارون الرشید بود. یکی از آثاراست.
ابوالعباس سرخسی
۲۸۶ هجری کتاب الموسیقی الکبیر وکتاب الموسیقی الصغیر یکی از نویسندگان ایرانی و از مردم سرخس بوده
ابوبکر زکریای رازی
۳۱۳هجری فی الجمل الموسیقی دانشمند بزرگ ایرانی که در ری به تحصیل علوم گوناگون زمان خود میپرداخت و درباره موسیقی کتاب را نگاشته است وی در جوانی عود مینواخت.
ابن خردادیه
۳۰۰ هجری آداب السماع، طبقات المغنین (درباره خوانندگان) و رسالهای درباره سازهای زمان ساسانی جغرافیدان ایرانی بوده و نیایش زرتشتی بودهاند
ابونصر فارابی
قرن سوم و چهارم الموسیقی الکبیر و المدخل الی صناعته الموسیقی والموسیقی بزرگترین دانشمند قرن سوم و چهارم هجری است و در تمام علوم زمان خود استاد بود و او را معلم ثانی بعد از ارسطو میدانند. فارابی موسیقی را در بغداد آموخت و سماع طبیعی ارسطو را چهل بار خوانده است و سازی شبیه قانون نیز ساخته است
ابوعبدالله خوارزمی
۳۷۰ هجری مفاتیح العلوم از اصول موسیقی و ابزار و سازها در کتابش گفته است
رودکی
۳۲۹ هجری شاعر نامدار و موسیقیدان بزرگ ایرانی که چنگ نیکو مینواخت.
ابوعلی سینا
۳۷۰-۴۲۸ قمری المدخل الی صناعته الموسیقی دانشمند برجسته ایرانی معروف به شیخ الرئیس در زمان سامانیانمیزیسته. او در حدود ۱۰۰ کتاب در رساله نوشته است و در بخشی از موسیقی سخن گفته است
صفیالدین ارموی
۶۱۳ هجری الادوار و شرفیه درباره پرده بندی عود و گامهای موسیقی یکی از دانشمندان بزرگ ایرانی است که در ارومیه به دنیا آمد. عود نواز چیره دستی بود
قطب الدین محمود شیرازی
۷۱۰ هجری دره التاج رساله او در تاریخ موسیقی ارزش زیادی دارد.
جرجانی
۸۱۶ هجری مقالید العلوم شهرت جرجانی بیشتر در علوم ادبی و حکمت است
عبدالقادر مراغی
۸۳۸ هجری مقاصد الالحان و جامع الالحان نقاش و خوشنویس و عود نواز ماهری بوده است.
احمد المسلم الموصلی
۱۱۵۰ هجری النفی فی فن الموسیقی یکی از موسیقیدان های ایرانی است
موسیقی دانان بزرگ ایرانی در عربستان و دستگاه امویان
نشیط فارسیاز استادان نامی موسیقی و از خوانندگان و نوازندگان نامی سده نخست اسلامی است. نشیط در روزگار عبدالله بن جعفر (عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن ابی طالب) یا در زمان خلافت عبدالملک اموی به مدینه رفت. سرودهای پارسی میخواند. عبدالله او را موردتوجه قرار داد و به عنوان برده خریداری کرد نشیط بنا به تمایل عبدالهس بن جعفر که از بزرگان قریش بود غنای عربی را از «سائب خاثر» فراگرفت و در این فن نیز استاد شد و شماری از موسیقیدانان عرب نزد او به آموختن موسیقی پرداختند.(از جمله ابن سریج، معبد، جمیله و عزة المیلاء)
مسلم بن محرز ابن محرز اصلا ایرانی بود و پدرش پرده دار کعبه بود. او از موسیقی دانان به نام دوره بنی امیه است. در زمان هشام بن عبدالملک می زیست و در موسیقی ایرانی و رومی استاد بود، وی موسیقی ایرانی را در مکه و مدینه نشر داد. ابوالفرج اصفهانی در نسک «اغانی» گوید : " وزن رمل (وزن سه ضربی و در عروض چهار بار فاعلاتن در هر بیت است.) را که آهنگ ضربی تندی بود، او ساخت و نخستین کسی است که در بحر رمل تغنی کرده است." او نخستین مکتب علمی را در موسیقی به وجود آورد و آوازها را به طور درست تنظیم نمود و خود روشی در موسیقی به وجود آورد و به درست نمودن و تکمیل آن پرداخت. برای چامه های (اشعار) عربی آهنگ ساخت و موسیقی عرب را دگرگون کرد. کوششهای او در موسیقی عرب و بنای آن براساسی درست، سبب شد که او ار «صناع العرب» لقب دادند. از جمله کارهای او تشکیل دسته های دختران خواننده بود (تشکیل این چنین دسته هایی در زمان ساسانیان نیز در ایران معمول بوده است.). دسته ای از 50 دختر خواننده تشکیل داد که در راس آنان جمیله، زن موسیقیدان نامی آن دوره، آهنگ اصلی را می خواند. هنگامی که «فضل بن یحیای برمکی» از یکی از استادان موسیقی پرسید که : بالاتر از همه موسیقیدانان کیست؟ او در پاسخ گفت : ابن محرز. اسحاق موصلی، خواننده و موسیقیدان نامی دوره عباسی، پیوسته می گفته فحول موسیقیدانان، ابن سریج و پس از او ابن محرز بوده است. ابن محرز به اندازه ای در موسیقی توانمند و در هنر خود نامی و برتر بود که اگر آهنگ دیاری میکرد بازار موسیقیدانان آن دیار کساد میشد و به عناوین مختلف در بازگرداندن او می کوشیدند. گویند وقتی آهنگ عراق کرد «حنین بن حیری» در قادسیه از او پرسید : در این سفر چه نفعی در نظر گرفته ای؟ گفت : هزار دینار. وی پانسد دینار به او داد و از او درخواست کرد که بازگردد او نیز چنین کرد.
یونس کاتب؛ یونس بن سلیمان بن کاتب شهریار، ملقب به ابوسلیمان از نسل هرمز، از نخبه های موسیقیدان دوره خود بود و افزون بر موسیقی در شعر مقام استادی داشت و در دوره بنی امیه در دیوان مدینه کاتب و نویسنده بود، گاهی هم به کار بازرگانی می پرداخت. یونس موسیقی را نزد استادان فن مانند ابن سریج و ابن محرز و «معبد» و دیگر موسیقیدانان آن دوره فراگرفت و شاگرد برتر معبد بود. نوشته اند نخستین نسک موسیقی را پس از اسلام یونس نوشته و نسک او مورد اعتماد و استشهاد اهل فن بود. ابن ندیم نویسنده نسک «الفهرست» می نویسد : " یونس کاتب نسکهای نامداری درباره موسیقی و موسیقیدانان نوشته و از آنجمله سه نسک است : «مجرد یونس» ، «القیان» و «النغم». ولید بن یزید از خلفای اموی که خود از موسیقیدانان بود و در این فن ابتکاراتی از خود داشت بنا به سابقه ای که از آوای یونس داشت او را به دربار خویش دعوت کرد و او را در سلک مغنیان و ندیمان و نزدیکان درگاه خویش قرار داد.
سائب خاثر؛ اصلا ایرانی و پدرش بشاء از بردگان آزاد شده بود. سائب مانند نشیط فارسی از غلامان عبدالله بن جعفر بن ابی طالب بود. سائب به دستور عبدالله بن جعفر آواز عربی را از نشیط فارسی که تازه به مدینه آمده بود آموخت. نخست آواز را بدون همراهی ساز می خواند و ضرب آن را با چوبی که روی زمین می نواخت نگاه میداشت. سپس عود آموخت و نخستین کسی است که در مدینه عود ساخته و نواخته است. نویسنده اغانی می نویسد : او نخستین کسی است که همراهی ساز را با آواز در میان اعراب معمول داشت. سائب خاثر تحت تاثیر نشیط و آهنگهای ایرانی او نخستین آهنگ عربی را به نام «ثقیل» با قاعده های درست و میزان ملایم ساخته است. این موسیقیدان استاد و بنام ایرانی در زمان نخستین خلفای بنی امیه می زیسته و در دستگاه معاویه و یزید راه یافته برای آنان خوانندگی کرده است. سائب خاثر شاگردان بسیاری تربیت کرد و تربیت شدگان و و دیگر استادان موسیقی ایرانی در کشورهای عربی آواز را بدون انحراف از اصول ایرانی آن در میان عرب رواج دادند و برخی از خوانندگان نامی عرب نیز شاگرد او بوده اند، مانند : عزة المیلاء.
بنابر آنچه گذشت بنیان و پایه موسیقی عرب به دست ایرانیان گذاشته شد. و از سده دوم هجری بیشتر موسیقیدانان بزرگ در میان عرب، ایرانی و ایرانی نژاد بوده اند، ولی به شوندهایی که خواهیم گفت ملتهای غیرعرب از جمله ایرانیان برای رهایی از توهین و آزار که اعراب نسبت به آنان روا میداشتند اقدام به گزینش نام و اختیار کردن نام و کنیت عربی کرده و به وسیله «حلف» یا «ولاء» خود را از کینه عرب دور نگاه داشتند و پژوهندگان تاریخ در نژاد و تبار آنان دچار اشتباه شده اند.
ردیف
موسیقی ردیف دستگاهی امروز ایران از دورهٔ آقا علیاکبر فراهانی (نوازندهٔ تار دورهٔ ناصرالدین شاه) باقی ماندهاست. آقا علی اکبر فراهانی بواسطه ی میرزا تقی خان فراهانی(امیر کبیر)برای نشر موسیقی ایرانی به دربار دعوت شد. سپس این موسیقی توسط آقا غلامحسین (برادر آقا علیاکبر) به دو پسر علیاکبرخان به نامهای میرزا حسینقلی و میرزا عبدالله، آموخته شد و آنچه از موسیقی باستانی ایران امروزه مورد استفاده تر و معروف تر است، دسته بندی موسیقی توسط این دو استاد در قالب مجموعه نواخته ها و آموزش هایشان می باشد که به نام «ردیف موسیقی» نامیده میشود.
ردیف در واقع مجموعهای از مثالهای ملودیک در موسیقی ایرانی است که تقریباً با واژهٔ رپرتوار در موسیقی غربی هممعنی است. یک مجموعه ی ردیف، مجموعه مثالهایی موسیقایی از هر کدام از گوشه های یک دستگاه می باشد. که بیانگر نسبت نت های مورد استفاده در آن گوشه و حال و هوای احساسی آن است.
گردآوری و تدوین ردیف به شکل امروزی از اواخر سلسلهٔ زند و اوایل سلسلهٔ قاجار آغاز شدهاست. یعنی در اوایل دورهٔ قاجار سیستم مقامی موسیقی ایرانی تبدیل به سیستم ردیف دستگاهی شد و جای مقامهای چندگانه را هفت دستگاه و پنج آواز گرفت.
از اولین راویان ردیف میتوان به خاندان فراهانی یعنی آقا علی اکبر فراهانی - میرزا عبدالله - آقاحسینقلی و... اشاره کرد. ردیفهایی که اکنون موجود میباشند: ردیف میرزا عبدالله - ردیف آقاحسینقلی - ردیف ابوالحسن صبا - ردیف عالی علی اکبر شهنازی - ردیف موسی معروفی - ردیف دوامی - ردیف طاهرزاده - ردیف محمود کریمی - ردیف سعید هرمزی - ردیف مرتضی نیداوود - و... میباشند. و هماکنون ردیف میرزا عبدالله - صبا ، شهنازی و دوامی کاربری بیشتری دارند و بیشتر در مکاتب درس موسیقی آموزش داده میشوند.
دستگاه
هر دستگاه موسیقی ایرانی، توالیای از پرده های مختلف موسیقی ایرانی است که انتخاب آن توالی حس و شور خاصی را به شنونده انتقال میدهد. هر دستگاه از تعداد بسیاری گوشه موسیقی تشکیل شدهاست و معمولاً بدین شیوه ارائه میشود که از درآمد دستگاه آغاز میکنند، به گوشهٔ اوج یا مخالف دستگاه در میانهٔ ارائه کار میرسند، سپس با فرود به گوشههای پایانی و ارائهٔ تصنیف و سپس رِنگی اجرای خود را به پایان میرسانند.موسیقی سنتی ایران شامل هفت دستگاه و پنج آواز است. هفت دستگاه ردیف موسیقی سنتی ایرانی عبارتاند از:
دستگاه شور
دستگاه سهگاه
دستگاه چهارگاه
دستگاه همایون
دستگاه ماهور
دستگاه نوا
دستگاه راستپنجگاه
آواز
آواز معمولاً قسمتی از دستگاه مورد نظر است که میتوان آنرا دستگاه فرعی نامید. آواز از نظرفواصل با دستگاه مورد نظر یکسان یا شبیه بوده و میتواند شاهد و یا ایست متفاوتی داشته باشد. بهطور مثال آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور و از درجه پنجم آن بوده و به عنوان مثال اگر شور سل را در نظر بگیریم، دارای نت شاهد و ایست ((ر)) میباشد. بدین ترتیب در آواز شور ملودی با حفظ فواصل دستگاه شور روی نت ((ر)) گردش میکند و در نهایت روی همان نت میایستد. بهطور کلی هر آواز پس از ایست موقت روی ایست خودش، روی ایست دستگاه اصلی (در اینجا شور) باز میگردد. آوازهای متعلق به دستگاه موسیقی ایرانی ۵تا هستند و عبارتاند از:
آواز ابوعطا، متعلق به دستگاه شور (درجه دوم)
آواز بیات ترک (بیات زند)، متعلق به دستگاه شور، (درجه سوم)
آواز افشاری، متعلق به دستگاه شور، (درجه چهارم)
آواز دشتی، متعلق به دستگاه شور، (درجه پنجم)
آواز بیات اصفهان، متعلق به دستگاه همایون، (درجه چهارم)
تاریخچه موسیقی ایرانی
پس از وارد شدن آریاییان، از آنجا که در برپا داشتن آیینهای کیشی آریاییان رقص و موسیقی به کار بسته نمیشد و چندان ارجی نداشت، این دو هنر چنانکه بایست در میان آنان پیشرفت نکرده و در آثار و نوشتههای آن روزگاران جای پایی از خود باز نگذاشتهاست.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» حروف نویسی خالص کلمات ایرانی است که ترجمه آن عبارت از«موسیقی ایران باستان» و یا بعبارت دیگر «موسیقی سنتی ایران» است. این اصطلاح ایرانی امروزه بخوبی قابل درک است ولی در مقایسه با اصطلاح پر مصرف «موسیقی اصیل» که معنای آن نیز همان است، بندرت استفاده میشود. با استفاده از شواهد کاویده شده، مانند تندیس کشف شده در ساسا، سوابق موسیقی بخوبی به دوران امپراتوری ایلامی (۶۴۴-۲۵۰۰ قبل از میلاد) برمی گردد. بطور مشهود، اطلاعات کمی در خصوص موسیقی این دوره در دسترس است. تنها استثناء ابزار باقی مانده موسیقی مانند گیتارها، عودها و فلوتهایی که ابداع و نواخته شده، میباشند. گفته میشود ابزار موسیقی مانند «باربت» ریشه در این دوران یعنی حدود سال ۸۰۰ قبل از میلاد داشتهاست.
از هردوت نقل است که در دوران امپراتوری هخامنشی که به «امپراطوری پارسی» نیز معروف است، موسیقی نقش مهمی بخصوص در محاکم دادگاهی داشتهاست. او میگوید که وجود موسیقی برای مراسم مذهبی پرستش خداوند، بسیار ضروری بودهاست. بعدها یعنی پس از ابلاغ دین پیامبر زرتشت، میترا، شخصی که بعنوان "داواً یک خدای دروغین یا شیطان و همچنین بتان دیگر بیشتر و بیشتر مقبول واقع شدند.
اصطلاح «خنیای باستانی ایرانی» یک اصطلاح مربوط به عصر پس از هخامنشیان میباشد. فارسی (فارسی) زبان مورد استفاده در دادگاهها بهمراه زبان پهلوی، زبان رسمی دوران امپراطوری ساسانی (۶۴۲-۲۲۴ میلادی) بوده و در برگیرنده اکثریت همان کلمات و همان گرامر زبان پهلوی بودهاست. بنابر این کلمه مورد استفاده برای موسیقی در دوران ساسانی و در دوران ناب فارسی معاصر در واقع کلمه 'خنیا میباشد. اگر چه اصلیت مدل موسیقی ایرانی هنوز نامشخص است، تحقیقات باعث آشکار شدن جوانب جدیدی از آن شدهاست. باربد که یکی از موسیقی دانان دادگاه امپراتوری ساسانی بود، اولین سیستم موزیکال خاور میانه که با نام سلطنتی خسروانی شناخته میشود را ابداع نموده و آن را به شاه خسرو (خسروان) تقدیم نمود. همچنین بسیاری از نامهای فعلی مدهای موسیقی، در موسیقی سنتی ایران نیز وجود داشتهاند، »دستگاهها از زمانهای باستان زبان به زبان به امروز رسیدهاند، اگرچه بسیاری از مدها و ملودیها احتمالا بدلیل تهاجم اعراب که موسیقی را بعنوان مسئلهای غیر اخلاقی میدانستند، از بین رفتهاند.
موسیقی سنتی ایرانی نوعی بدیهه گویی بوده و اساس آن یک سری از مدلها قیاسی است که باید حفظ شوند. هنر آموزان و استادان دارای ارتباطى سنتی بودهاند که این ارتباط در قرن بیستم و به موازات حرکت تعلیم موسیقی به دانشگاهها و هنرستانها رو به زوال نهاده است.
یک نمایش مرسوم این موسیقی، از «پیش درآمد» (مقدمه اولیه)، «درآمد» (مقدمه)، «تصنیف» (آهنگ، وزن دار بهمراه آواز خواننده)، «چهار مضراب» (وزن دار) و تعداد انتخابی «گوشه» (حرکات)تشکیل می شود. بصورت غیر مرسوم، این قسمتها را میتوان تغییر داده و یا حذف نمود. با نزدیک شدن به پایان دوره صفویه (۱۷۳۶-۱۵۰۲)، نواختن گوشههای پیچیده ۱۰، ۱۴ و ۱۶ ضرب متوقف گردیدند. امروزه قطعات در حالت ۶ یا حداکثر ۷ ضرب نواخته میشوند که مایه تاسف است. بسیاری از ملودیها و مدهای این موسیقی در مقامها ترکی و موسیقی عربی می شوند. تفصیل اینکه باید بصورت مشخص اظهار کنیم که اعراب پس از تهاجم به امپراطوری ایران، سرزمینهای تسخیر کرده را با نام «جهان اسلام» معرفی نمودند. اگر چه اکثر حاکمان عرب فعالیتهای مرتبط با موسیقی را ممنوع اعلام کردند، دیگران به موسیقی دانان ایران دستور دادند که قطعاتی را به صورت کتاب تصنیف کنند که به عربی آن را «کتاب موسیقی کبیر» بمعنای کتاب فراگیر موسیقی میخواندند. بیش از تاثیرات امپراطوری ساسانی، این دلیل دیگری بر این واقعیت است که ملودیهای موسیقی سنتی ترکیه، سوریه، عراق و مصر شامل اسامی مقیاسها و مدهای ایرانی هستند.
در طول تاریخ؛ موسیقی سنتی بیشتر با صوت در ارتباط بوده است. و حتی سرایندگان نقشی اساسی را در خلق و اجرای آن داشته اند: او تصمیم میگیرد چه حالتی جهت ابراز مناسب بوده و اینکه چه دستگاهی مرتبط به آن است. در خیلی از موارد، سراینده مسئولیت انتخاب شعری که باید با آواز خوانده شود را نیز برعهده دارد. چنانچه برنامه نیاز به یک خواننده داشته باشد، خواننده باید با حداقل یک آلت بادی یا سیمی و حداقل یک نوع آلت ضربی همراهی گردد. البته میتوان یک مجموعه از آلات موسیقی را یکجا داشت ولی سراینده اصلی نقش خود را ابقاء نماید. زمانی لازم بود که نوازندگان خواننده را با نواختن چندین قطعه بصورت تکی همراهی کنند. بصورت سنتی، موسیقی در حال نشسته و در محلهای مزین شده به پشتی و گلیم نواخته میگردید. گاهی در این محلها شمع روشن میکردند. گروه نوازندگان و سراینده نوع دستگاه و اینکه کدام گوشهها اجرا شوند را با توجه به شرایط زمانی و مکانی و... مشخص مینمودند.
قبل از حمله اعراب، ملودی هائی که در آن نغمه هائی از "اوستا کتاب دینی پیامبر زرتشت مذهب مازدین، زمزمه با نواخته میشد که با آن حال و هوا همخوانی داشت. واژه «گاه» دو معنی دارد: در زبان پهلوی هم بمعنای «گاث» (عبادت کننده اوستائی) و همچنین «زمان». حالات «یک گاه، دو گاه، سه گاه چهار گاه، پنج گاه، شش گاه و هفت گاه» را جهت بیان داستان هائی کاثها از یک تا هفت زمزمه مینمودند. اخیراً کشف شده که حالت «راست» (ادبی. حقیقت) جهت بیان داستان هائی در خصوص افراد یا کارهای درستکار و «شکسته» (ادبی. شکسته) برای بیان داستانها در باره خطا کاران استفاده میشدهاند. حالت «همایون» در هنگام نماز صبح اجرا میگشت. اکثر این حالتها، بجز احتمالا «شش گاه» و «هفت گاه» هنوز در سیستم امروزی مورد مصرف دارد. علیرغم وجود این شواهد، نوازندگان هنوز تمایل به نسبت دادن مستقیم معنی «گاه» به «زمان» یا «مکان» حرکت یک آلت موسیقی دارند.
شایان ذکر است که چند تحرک احتمالا باستانی محسوب نشده و فقط خیلی قدیمی هستند. همانگونه که در طول تاریخ سابقه داشت، موسیقی سنتی ایرانی به عملکرد خود بعنوان ابزاری روحانی ادامه داده و کمتر بعنوان وسیله تفریح به آن نگاه میشد. آثار موسیقی امکان تغییر گسترده از آغاز تا پایان و معمولاً بصورت تغییر بین قطعات پایین، تفکری، نمایش پهلوانی نوازندگی با نام تحریر را داشتند. تعامل متون مذهبی بعنوان غزل جایگزین غزلهای بزرگی گردید که توسط شاعران صوفی قرون وسطی خصوصا حافظ و جلال الدین رومی سروده شده بودند.علاوه بر این موسیقی ایرانی دریافتی از دردها رنجها خوشیها یک تمدن چندین تکهٔ یک پارچهاست که امروزه بسیاری از یادبودهای آن مانند گوشه ها(حسینی جامه دران شبدیز...)گواه این مدعاست.
برخی آهنگسازان
ابوالقاسم عارف قزوینی
ارشد طهماسبی
بزرگ لشگری
پرویز مشکاتیان
پرویز یاحقی
جلال ذوالفنون
جواد لشگری
جواد معروفی
حبیب اله بدیعی
حسین علیزاده
حمید متبسم
روح اله خالقی
علی تجویدی
علی اکبر شهنازی
علینقی وزیری
غلامحسین بیکچه خانی
غلامحسین درویش، ملقب به درویش خان
فرامرز پایور
فرهاد فخرالدینی
فریدون شهبازیان
کامکارها
کیهان کلهر
مجتبی میرزاده
مجید کیانی
محمدرضا لطفی
مرتضی محجوبی
مرتضی نیداوود
همایون خرم
کیوان ساکت
نیما فریدونی
سازها
نی
دف
تار
سهتار
دوتار
کمانچه
قیچک
قانون
شورانگیز
تمبک
چنگ
رباب
تنبور
سنتور
بربط
عود
دایره
ضرب
چگور
تمبیره
سرنا
دودوک (بالابان)
نی انبان
قره نی
دون علی
دوضاله یا دوزله
دهل
دمام
تاس
نقاره
زنگ
طبل
کرنا
کوس
دیوان
هزار تار
چنگ
سنتور ایستاده
اِکتار (سازی تک سیمه)
و سایر سازهای مربوط به مناطق مختلف و محلی